خدا ، اگر قرار است او را از من جدا کنی حرفی نسیت ،
فقط بگذار یک شب ماله من باشد و من ماله آرزو هایم باشم
شبی تا طلوع خورشید در پناه او باشم کسی که آرزومه ،
کسی که بعد از تو امید زندگیمه.
می خواهم سر روی شانه هایش بگذارم
و آرام توام با بغض و لرزش دست
بگویم که دوستش دارم و فقط برای او زنده ام .
او با دستان گرمش مرا نوازش کند و من آرام و بی صدا
همچون مرغان دریایی از ساحل زندگی عبور کنم
و در دریای با صداقت گریه هایم غرق شوم